در دنیای پیچیده و رقابتی امروز، برندینگ و نوآوری به عنوان دو عنصر کلیدی در موفقیت شرکتهای بزرگ شناخته میشوند. این دو مفهوم بهطور فزایندهای به یکدیگر وابستهاند و میتوانند بهعنوان ابزارهای قدرتمند برای ایجاد تمایز و جذب مشتریان عمل کنند. برندینگ نهتنها به معنای ایجاد یک هویت برای محصولات و خدمات است، بلکه به عنوان یک استراتژی کلیدی در ایجاد ارتباط عاطفی با مشتریان نیز عمل میکند. از سوی دیگر، نوآوری به عنوان محرکی برای پیشرفت و توسعه در هر صنعتی شناخته میشود و میتواند به شرکتها کمک کند تا به نیازهای متغیر مشتریان پاسخ دهند. شرکتهای بزرگ با شناخت صحیح از اهمیت برندینگ و نوآوری، میتوانند از این دو عنصر بهعنوان ابزارهایی برای ایجاد مزیت رقابتی استفاده کنند. در این نوشته از وبلاگ تخصصی توسعه کسب و کار اکوبا، به بررسی چگونگی تعامل برندینگ و نوآوری در شرکتهای بزرگ میپردازیم و عواملی را که بر روی این دو رویکرد تأثیرگذار هستند، تحلیل میکنیم. همچنین، به بررسی نمونههای موفق و درسهایی که میتوان از آنها گرفت، خواهیم پرداخت.
معماری برندینگ و اهمیت آن
اولین قدم در فرآیند برندینگ، درک ساختار و تعامل برندها در یک مجموعه است. این مفهوم که به آن «معماری برندینگ» گفته میشود، به مدیران کمک میکند تا تصمیم بگیرند که آیا یک محصول جدید باید تحت نام یک برند موجود معرفی شود یا به عنوان برندی کاملاً جدید راهاندازی گردد. این تصمیمگیری، نهتنها بر روی هویت برند تأثیر میگذارد، بلکه میتواند بر روی درک مشتریان از محصولات و خدمات نیز تأثیرگذار باشد. با این حال، باید توجه داشت که عوامل دیگری مانند نوآوری نیز در این تصمیمگیریها اهمیت دارند.
عوامل مؤثر بر برندینگ محصولات
عوامل متعددی وجود دارند که میتوانند بر فرآیند برندینگ و نوآوری محصولات تأثیرگذار باشند. یکی از مهمترین این عوامل، منابع مدیریتی و تعهد به اجرای پروژه است. توانایی یک سازمان در تخصیص منابع کافی و ایجاد تعهد در سطوح مختلف مدیریتی، میتواند به موفقیت برندینگ کمک شایانی کند. در حالی که بودجه تبلیغاتی به عنوان یک عامل مهم در نظر گرفته میشود، کیفیت و منابع تیم بازاریابی داخلی نیز از اهمیت بالایی برخوردار هستند. آیا به توانایی تیم خود در ایجاد برندینگ و نوآوری برای معرفی یک برند جدید اعتماد دارید؟ آیا میتوانید بهترین شرکتهای تبلیغاتی و طراحی را به کار بگیرید؟ این سؤالات میتوانند به مدیران کمک کنند تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنند و بر اساس آن تصمیمات بهتری اتخاذ نمایند.
مطالعه بیشتر: تبلیغات ریتارگتینگ چیست؟
بررسی رقبا در فرآیند برندینگ
زمانی که به برندینگ و نوآوری میپردازید، ضروری است که نگاهی به رقبا داشته باشید. در ابتدا، باید بفهمید که آیا با رقبای قدرتمند مواجه هستید یا خیر. برای مثال، در پروژه نامگذاری و برندینگ سرویسهای ابری مایکروسافت، اولین انتخاب ما نام «خدمات ابری مایکروسافت» بود. اما با بررسی دقیقتر رقبا و محصولاتشان، متوجه شدیم که مایکروسافت در حال رقابت با «خدمات وب آمازون» یا AWS است. اگر نام خدمات ابری مایکروسافت را انتخاب میکردیم، این نام به صورت مخفف به عنوان MCS شناخته میشد و احتمالاً برای مخاطبان گیجکننده بود. این موضوع نشان میدهد که در فرآیند برندینگ و نوآوری، تفکیک محصول از رقبای موجود بسیار حیاتی است.
در اینجا، اهمیت تحقیق بازار و تحلیل رقبا به وضوح نمایان میشود. شناخت دقیق رقبا و نقاط قوت و ضعف آنها میتواند به شرکتها کمک کند تا استراتژیهای مؤثرتری برای برندینگ محصولات خود تدوین کنند. این شناخت میتواند شامل بررسی ویژگیهای محصولات، قیمتگذاری، و روشهای تبلیغاتی رقبا باشد. به عنوان مثال، اگر شرکتی بتواند نقاط ضعف رقبا را شناسایی کند و بر اساس آن، ویژگیهای منحصر به فرد محصول خود را معرفی کند، میتواند در جذب مشتریان موفقتر عمل کند.
استراتژی برندینگ و نوآوری در شرکتهای مختلف
تصمیمگیری در زمینه برندینگ و نوآوری معمولاً تحت تأثیر عوامل روانشناختی و رفتاری قرار دارد. این عوامل به سختی قابل سنجش هستند، اما تأثیر آنها بر روی انتخابها بسیار زیاد است. به عنوان مثال، در یکی از پروژههای موفق، نام “Hello” برای خمیردندان انتخاب شد. در حالی که رقبای این صنعت، مانند Crest و Colgate، محصولات خود را با استفاده از اصطلاحات علمی و بالینی معرفی میکردند، ما با انتخاب نامی دوستانه و ساده به نام Hello، توانستیم توجه مشتریان را جلب کنیم. این نوآوری در برندینگ به کسبوکار ما کمک شایانی کرد.
این مثال نشاندهنده این است که چگونه یک نام میتواند تأثیر عمیقی بر روی احساسات و رفتار مشتریان داشته باشد. انتخاب یک نام مناسب و جذاب میتواند به ایجاد ارتباط عاطفی با مشتریان کمک کند و در نتیجه، وفاداری آنها را افزایش دهد. در واقع، برندینگ موفق به معنای ایجاد یک داستان و هویت است که مشتریان بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
مطالعه بیشتر: دستورالعمل ها و استراتژی های برندینگ
نوآوری در برندینگ
آیا در برندینگ همیشه باید به دنبال نوآوری باشیم؟ پاسخ به این سؤال بستگی به ویژگیهای محصول دارد. آیا محصول شما تنها یک کار را به خوبی انجام میدهد؟ اگر پاسخ مثبت است، بهتر است این ویژگی را به وضوح بیان کنید. به عنوان مثال، نام «تاید شوینده ماشین لباسشویی» به وضوح نشاندهنده کارایی محصول است و انتخاب آن به مراتب بهتر از نامهای انتزاعی مانند «تاید آلفا» است.
با این حال، استثناهایی نیز وجود دارد. گاهی اوقات، یک محصول به قدری کار خود را بهتر از سایر محصولات در بازار انجام میدهد که نیاز به تمایز دارد. به یاد دارم که دانشمندان در Procter & Gamble اسپری جدیدی را به من نشان دادند که بلافاصله بوی بد سطل زباله را از بین میبرد. در چنین مواردی، باید از فرصتها برای تحریک تخیل مشتریان استفاده کرد. به همین دلیل، نام Febreze به عنوان یک نام خلاقانه انتخاب شد که اکنون به یک برند شناختهشده تبدیل شده است.
تأثیر نوآوری بر برندینگ
نوآوری به عنوان یک عنصر کلیدی در برندینگ، نه تنها به ایجاد تمایز کمک میکند، بلکه میتواند به بهبود کیفیت محصولات و خدمات نیز منجر شود. شرکتهایی که به نوآوری توجه دارند، معمولاً قادر به شناسایی نیازهای جدید مشتریان و ایجاد محصولات و خدماتی هستند که به این نیازها پاسخ میدهند. این رویکرد میتواند به آنها کمک کند تا در بازار رقابتی امروز، جایگاه خود را حفظ کرده و به موفقیتهای بیشتری دست یابند.
به عنوان مثال، شرکتهایی مانند اپل و نایک بهخوبی نشان دادهاند که چگونه میتوانند از برندینگ و نوآوری در آن به عنوان یک ابزار برای تقویت برند خود استفاده کنند. این شرکتها با ارائه محصولات و خدماتی که بهطور مداوم در حال بهبود و نوآوری هستند، توانستهاند به عنوان پیشگامان صنایع خود شناخته شوند. این نوع نوآوری نهتنها باعث ایجاد وفاداری مشتریان میشود، بلکه به برند کمک میکند تا در ذهن مشتریان جایگاه ویژهای پیدا کند.
مطالعه بیشتر: روانشناسی جذب مشتری
برندینگ و نوآوری؛ دو عامل اصلی موفقیت
از تجارب مختلف در پروژههای برندینگ و نوآوری، میتوان دریافت که این دو عنصر از اهمیت بالایی برخوردارند و نقش بسزایی در موفقیت یا عدم موفقیت یک شرکت ایفا میکنند. برندینگ و نوآوری نه تنها میتوانند سرنوشت محصولات را تعیین کنند، بلکه میتوانند به عنوان عوامل کلیدی در شکلگیری هویت برند و ایجاد ارتباط عمیق با مشتریان عمل کنند. رعایت نکات ظریف و خلاقانه در این زمینه میتواند آینده یک محصول و کسبوکار را به شدت تحت تأثیر قرار دهد.
مدیران کسبوکار باید با تزریق نوآوری و استفاده از خلاقیت موجود، به دقت در زمینه برندینگ تصمیمگیری کنند. این رویکرد میتواند به آنها کمک کند تا در بازار رقابتی امروز، جایگاه خود را حفظ کرده و به موفقیتهای بیشتری دست یابند. همچنین، استفاده از تجارب و درسهای آموخته شده از پروژههای گذشته میتواند به بهبود فرآیندهای برندینگ و نوآوری در آینده کمک کند. در این راستا، توجه به تغییرات بازار و رفتار مصرفکنندگان بسیار حیاتی است. در نهایت، برای موفقیت در دنیای امروز، شرکتها باید به دنبال راهکارهایی باشند که همزمان بر روی برندینگ و نوآوری تمرکز کنند و از این طریق به رشد و توسعه پایدار دست یابند. برای کسب اطلاعات بیشتر در حوزه برندینگ یا مشاوره برندینگ میتوانید از خدمات تخصصی تیم اکوبا در زمینه برندینگ بهرهمند شوید. همین حالا با کارشناسان اکوبا تماس بگیرید. امیدواریم این مطلب برای شما مفید واقع شده باشد.
منبع:
https://hbr.org/2023/01/the-best-way-to-name-a-new-product