جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

رهبری کارکنان مضطرب با استفاده از درمان شناختی رفتاری (CBT)

زمان مطالعه این مقاله: 22 دقیقه

امروزه رهبری کارکنان مضطرب مسأله‌ای مهم و مخاطره آمیز برای مدیران و رهبران کسب و کارها است. شاید آموزش کمک‌های اولیه به بسیاری از مدیران در مطب داده شود، اما تعداد بسیار کمی برای مقابله با بحران‌های سلامت روانی که ممکن است در محل کار ایجاد شود، آموزش می‌بینند. در میان عوامل استرس زا، از جمله اثرات همه‌گیری کووید19 و همچنین مشکلات اقتصادی، کارکنان بیش از هر زمان دیگری مسائلی مانند اضطراب و افسردگی را در محل کار تجربه می‌کنند. و آنها به‌طور فزاینده‌ای، انتظار دارند که گفتگوهایی در مورد چالش‌های سلامت روانی که بر عملکرد آنها تأثیر می‌گذارد داشته باشند. این مقاله اصول اساسی درمان شناختی رفتاری (CBT) را به عنوان ابزار کمک‌های اولیه سلامت روان برای رهبری کارکنان مضطرب و کمک به آنها برای مقابله با پریشانی عاطفی و الگوهای رفتاری منفی معرفی می‌کند.
رهبری کارکنان مضطرب

فهرست مطالب

مقدمه: رهبری کارکنان مضطرب و بررسی یک نمونه­‌ی واقعی

احمد در وضعیتی بود که می‌توانست بگوید تیمش در لبه‌­ی پرتگاه قرار دارد. اخراج‌­های اخیر در صنعت و عملکرد ضعیف شرکت باعث نگرانی کارکنانش در خصوص امنیت شغلی­شان شده است. اما او بیش از همه نگران یکی از کارکنانش یعنی ملیا بود، او مریض بود و روزهای بدی را در حال سپری کردن بود، هنگامی که در دفتر کار بود، حواسش پرت به نظر می‌رسید و در جلسات، تمرکز نداشت. در حالی که ملیا همیشه دارای عملکرد خوبی بود و مشتاقانه کار می­کرد، اما اکنون کم‌­انرژی به نظر می رسید و بهره‌­وری او در حال تضعیف بود.

صحبت­‌های درگوشی سایر اعضای تیم نشان می‌دهد که او با مراقبت از مادر بیمار و سالمند خود دست و پنجه نرم می‌کند. یک روز احمد، ملیا را در حالی که در اتاق کنفرانس خالی در حال گریه کردن بود دید. ملیا بعد از دیدن احمد به طرز ناخوشایندی عذرخواهی کرد و روی میزش عقب نشست و دچار اضطراب و نگرانی شد. اینجاست که اهمیت رهبری کارکنان مضطرب بیش از پیش آشکار می­گردد.

مدیرانی مانند احمد (ترکیبی از مراجعینی که با آنها کار کرده‌ایم) اغلب آموزش کمک‌های اولیه را برای رسیدگی به آسیب‌های فیزیکی در محل کار فرا می­گیرند، اما تعداد بسیار کمی از آنها دارای مهارت‌هایی هستند که می‌توانند به طور موثر به بحران‌های سلامت روانی که ممکن است در تیم‌هایشان ایجاد شود، پاسخ دهند. نیاز به چنین آموزشی ضروری به نظر می­رسد. امروزه مدیران رهبری کارکنان مضطرب را بر عهده دارند از سوی دیگر بسیاری از کارکنان با عوامل استرس‌زا مانند انزوای اجتماعی، تورم، چشم‌انداز اقتصادی نامطمئن، اثرات ماندگار همه‌گیری کووید-۱۹ و پیشرفت‌های سریع تکنولوژی دست و پنجه نرم می‌کنند.

رهبری کارکنان مضطرب به مدیران ارتباطی ندارد، لزوم تغییر این دیدگاه فرسوده ضروریست!

 

رهبری کارکنان مضطرب به مدیران ارتباطی ندارد، لزوم تغییر این دیدگاه فرسوده ضروریست

 

علاوه بر عدم آموزش در مورد رفاه عاطفی، یک باور غلط در میان بسیاری از مدیران وجود دارد مبنی بر اینکه مشکلات شخصی کارکنان به آنها مربوط نمی­شود. با این حال، جوانان و نسل­های Z در فرهنگی بزرگ شده‌اند که به طور فزاینده‌ای اهمیت سلامت روان را تشخیص می‌دهند و به طور کلی درمان را بخشی عادی و پذیرفته‌شده از زندگی می‌دانند. نه تنها کارکنان جوان­تر برای بحث درباره‌­ی سلامت روان منعطف­‌تر و پذیرا­تر هستند، بلکه از زمان همه‌­گیری کووید، اختلالات اضطرابی را با شدت بالاتری تجربه می­کنند، که بیشتر نشان دهنده‌­ی نیاز مدیران به مجهز شدن به آموزش کمک­‌های اولیه سلامت روان است.

خوشبختانه، اصول مداخله و مشارکت مدیران در این­باره آنقدر که ممکن است تصور شود پیچیده نیست و توسط غیر­پزشکان به آسانی قابل یادگیری است. به طور خاص، درمان شناختی رفتاری (CBT) ، یک درمان گفتاری که بر ارتباط بین افکار، حالات روحی، احساسات فیزیکی و رفتارها تمرکز دارد، به طور فزاینده‌­ای به عنوان بخشی از دوره‌­ی کمک­‌های اولیه سلامت روان به مدیران آموزش داده می­شود.

از هیچ‌­یک از مدیران انتظار نمی­رود که جلسات درمانی با کارکنانشان برگزار کنند. همانطور که عبارت کمک‌­های اولیه نشان می­دهد، هدف ارائه مراقبت­‌های ابتدایی و در محل است تا زمانی که فرد بتواند در صورت لزوم از کمک­های تخصصی برخوردار شود. این نوع حمایت در حال حاضر با توجه به مشکلی که بسیاری در دسترسی به مراقبت‌­های بهداشت روانی کافی، به موقع و مقرون به صرفه با آن مواجه هستند، بسیار ارزشمند است. با آموزش و ابزار مناسب، با این ابزار رهبری کارکنان مضطرب بیش از پیش برای مدیران ممکن و میسر می­شود.

درمان شناختی ­رفتاری (CBT) چیست؟

 

درمان شناختی رفتاری (CBT)

 

در طول نیم‌­قرن گذشته، درمان شناختی رفتاری (CBT) به عنوان درمان مبتنی بر شواهد برجسته برای بسیاری از مسائل روان‌شناختی سطحی ظاهر شده است. به عنوان مثال، یک متاآنالیز در سال 2016 از 144 مطالعه نشان داد که درمان شناختی رفتاری (CBT) یک درمان موثر برای افسردگی و اختلالات اضطرابی است. و یک مطالعه سیستماتیک در سال 2019 از 34 نمونه­‌ی تصادفی‌ و کنترل‌شده، اثربخشی آن را در مبارزه با افسردگی تأیید کرد و آن را برای استفاده در مراقبت‌های اولیه توصیه کرد.

(محققان موافق هستند که CBT درمان مناسبی برای روان­پریشی­‌های شدید مانند اسکیزوفرنی نیست). در بریتانیا، درمان شناختی رفتاری (CBT) استاندارد طلایی در نظر گرفته می­شود و توسط دستورالعمل­‌های معتبر، پذیرفته شده است. در ایالات متحده، بسیاری از نهادهای پزشکی، شرکت­های بیمه و سازمان­های دولتی درمان شناختی رفتاری (CBT) را به عنوان اولین درمان برای اختلالاتی مانند بی­خوابی و اضطراب توصیه می­کنند.

اثربخشی CBT در محل کار نیز به خوبی ثابت شده است. به عنوان مثال، بررسی سال 2020 توسط Deloitte از مطالعات دانشگاهی متعدد نشان داد که جلسات CBT با یک درمانگر، راهی مقرون به صرفه برای کمک به کارکنان برای مدیریت مسائلی مانند استرس و اضطراب است. آنچه کمتر شناخته شده است این است که آیا درمان شناختی رفتاری (CBT) به عنوان یک ابزار برای مدیران جهت رهبری کارکنان مضطرب مفید است؟ شواهد نشان می­دهد که این امر ممکن است.

وضعیت استفاده از درمان شناختی رفتاری (CBT) برای رهبری کارکنان مضطرب در دنیا چگونه است؟

استفاده از درمان شناختی ­رفتاری (CBT) توسط مدیران برای رهبری کارکنان مضطرب در شرکت­های بزرگ دنیا گزارش شده است. شرکت هایی مانند KPMG، Uber، Bank of America ،Microsoft  و Salesforce همگی ابزارهای آنلاین مبتنی بر CBT را به کارکنان خود ارائه می دهند. برخی از سازمان‌ها و حتی سیستم‌های بهداشت ملی، مانند NHS بریتانیا، در حال آزمایش ربات‌های چت هوش مصنوعی برای ارائه CBT هستند که نشان دهنده­‌ی اعتماد چشمگیر به قابلیت استفاده از آن بدون دخالت مستقیم پزشک آموزش‌دیده است.

بسیاری از شرکت ها در بریتانیا و کشورهای دیگر در حال حاضر آموزش کمک‌­های اولیه سلامت روان را به مدیران و کارکنان ارائه می­دهند. در ایالات متحده، بیش از 3100 شرکت این آموزش را ارائه کرده‌­اند که طبق گفته شورای ملی رفاه روانی، بیش از 3 میلیون نفر آن را تکمیل کرده‌­اند و مدیران به خوبی از این ابزار برای رهبری کارکنان مضطرب استفاده نموده‌­اند.

درمان شناختی ­رفتاری (CBT) بر چه عواملی تمرکز دارد؟

CBT بسیار ساده‌­تر از روش­های سنتی روانکاوی است که توسط متخصصان آموزش دیده که خاطرات دوران کودکی را بررسی می­کنند، استفاده می­شود. این روش درمان بر شرایط خاصی تاکید دارد که فرد بدون پرداختن به هیچ­گونه آسیب یا روان­پریشی زمینه‌­ای درمان می­شود. بر خلاف سایر رویکردهای درمانیِ پایان باز، معمولاً در یک چارچوب زمانی از پیش تعیین شده انجام می شود. محدوده و چارچوب زمانی مشخص درمان شناختی ­رفتاری (CBT) نه تنها به اثربخشی آن کمک می‌کند، بلکه آن را برای شرکت‌های بیمه جذاب‌تر می‌کند، به این دلیل که این روش نسبت به سایر درمان‌­ها کوتاه و موثر­تر است.

درمان شناختی ­رفتاری (CBT) بر ارتباطات متقابل بین حالت شناختی (افکار و فرآیندهای فکری)، حالت خلقی (عواطف و احساسات)، وضعیت فیزیولوژیکی (احساسات فیزیکی در بدن) و حالت رفتاری (اعمال و رفتار) تمرکز دارد. با استفاده از CBT، افراد کنترل آنچه را که فکر می‌کنند و انجام می‌دهند، در دست می‌گیرند، که می‌تواند بر وضعیت عاطفی آن‌ها تأثیر مثبت بگذارد و در نتیجه رفتارشان را تغییر دهد و به یک چرخه مفید منجر شود.

بررسی یک نمونه؛ رهبری کارکنان مضطرب با استفاده از درمان شناختی رفتاری (CBT)

به عنوان مثال، یک فرد مبتلا به اضطراب اجتماعی را در نظر بگیرید که به طور مداوم از موقعیت­‌های اجتماعی به دلیل ترس از قضاوت یا انتقاد اجتناب می­کند. درمان شناختی ­رفتاری (CBT) به فرد کمک می­کند تا راه ارتباط داخلی حالت‌­ها را بررسی کند:

  • حالت شناختی: فرد دارای الگوهای فکری منفی مانند “همه به من خواهند خندید” یا “من حرفی شرم­‌آور خواهم زد” می­باشد.
  • حالت خُلقی: افکار فرد منجر به احساس اضطراب، ترس یا خجالت می­شود.
  • حالت فیزیولوژیکی: حالت خلقی باعث ایجاد احساسات فیزیکی مانند ضربان قلب، تعریق و لرزش می­شود.
  • حالت رفتاری: برای مقابله با این حالات و احساسات، فرد به طور کامل از موقعیت‌­های اجتماعی دوری می­کند و الگوهای فکری منفی را تقویت می­کند.

درمان شناختی ­رفتاری (CBT) می­تواند به افراد کمک کند تا افکار منفی خود را شناسایی کرده و به چالش بکشند و دیدگاه‌­های جایگزین، متعادل و اغلب واقعی‌­تر را توسعه دهند؛ مثلاً فکر کنید: فردی که در بالا مثال زده شد با جای آن تفکرات، اینگونه فکر کند که به نظرم آنچه که می خواهم بگویم جالب به نظر می­رسد یا اگر اشتباه هم بود مشکلی ندارد. در عین حال، CBT افراد را تشویق می­کند تا به تدریج خود را با رویارویی با موقعیت­‌های اجتماعی تحریک کننده به چالش بکشند، و به آنها اجازه می­دهد الگوهای فکری و رفتارهای جدیدی را تجربه و در نتیجه اعتماد به نفس پیدا کنند.

با پرداختن به جنبه‌­های شناختی و رفتاری به صورت جمعی و نه در انزوا، افراد می­توانند بهبود در حالات فیزیولوژیکی و خلق ­و ­خوی خود را تجربه کنند که در نهایت باعث کاهش اضطراب و افزایش رفاه عاطفی می­شود. حالا توجه داشته باشید که یک مدیر برای رهبری کارکنان مضطرب خود به این روش مجهز باشد، قطعاً نتایج خارق­العاده­ای برای او و تیمش رقم خواهد خورد.

3 اصل برای رهبری کارکنان مضطرب

ما یک رویکرد مبتنی بر درمان شناختی ­رفتاری (CBT) را توسعه داده‌ایم که آن را مدل ARC می‌نامیم، که رهبران را برای تأیید، پاسخ و کمک به تغییر الگوهای مضر کارکنانی که با سلامت روانی ضعیف دست و پنجه نرم می‌کنند، مجهز می‌کند. اکنون بیایید ببینیم که چگونه مدیران می‌توانند از رویکرد ARC ما برای ارائه کمک‌های اولیه مؤثر در زمینه سلامت روان استفاده کنند.

1.به عنوان یک رهبر، از حالات کارکنان مضطرب خود آگاه باشید

رهبری کارکنان مضطرب با اعلام آگاهی از وضعیت آنها آغاز می­شود و اینگونه خلق و خوی آنها بهبود می­‌یابد و به احساسات آنها اعتبار داده می­شود. اگر احمد به ملیا علامت دهد که می‌داند چیزی او را آزار می‌دهد، فرصتی برای او ایجاد می‌کند که سفره‌­ی دلش را باز کند. پس احمد چگونه باید با او در مورد سلامت روانش بیشتر تعامل کند؟

ما توصیه می‌کنیم که مدیران از یک ابزار تثبیت شده همانند نمودار چهاربخشی که در درمان شناختی ­رفتاری (CBT) از آن به عنوان نقشه گروهی یاد می‌شود استفاده کنید تا به کارکنان کمک کند ویژگی‌های کلیدی حالات عاطفی و ذهنی خود را توصیف کنند. برای مثال:

  • احساسات: در حال حاضر چه احساسی دارم؟ چگونه روحیه ام را توصیف کنم؟
  • بدن: از نظر فیزیولوژیکی چه اتفاقی می­افتد؟ آیا من تنش را در بدن خود نگه می­دارم؟ (فک جمع شده، شانه های بالا) آیا من تندتر یا سخت­تر از حد معمول نفس می­کشم؟ قلبم تند تند میزند؟
  • افکار: در حال حاضر چه چیزی در سرم می­گذرد؟ چه افکاری دارم؟ آیا می­توانم آنها را برای مدتی متوقف کنم یا ذهن من همیشه درگیر است؟
  • رفتار: من در حال انجام چه کاری هستم؟ چرا این کار را انجام می­دهم؟ چگونه به افکار، حالات روحی و یا احساسات بدنی خود واکنش نشان می­دهم؟ آیا از چیزی اجتناب می­کنم؟

با شناخت این 3 ویژگی، رهبری کارکنان مضطرب را بهتر از قبل انجام دهید

 

1.اجتناب

این مورد در هنگام تجربه­‌ی اضطراب رایج است. به عنوان مثال، بسیاری از افراد احتمالاً به دلیل نحوه­‌ی درک آنها یا ترس از سخنرانی در جمع نگران آماده‌­سازی یک ارائه هستند. لذا ممکن است درخواست عدم ارائه نمایند. در کوتاه مدت، این نگرانی آنها را کاهش می­دهد، اما در دراز مدت، اضطراب آنها را تداوم می­بخشد. دفعه بعد که باید با مخاطب صحبت کنند، به همان اندازه­ مضطرب خواهند بود و اغلب اضطرابی که با اجتناب تغذیه می‌شود، شدیدتر است.

2.کاهش فعالیت

این مورد در هنگام تجربه­‌ی افسردگی و خلق و خوی پایین معمول است. یک مدیر ممکن است متوجه شود که یک کارمند در جلسات تیم شرکت نمی­کند، یا مرتباً دیر به محل کار می­رسد و از نظر اجتماعی درگیر است. چرخه بهبود و مراقبت به این صورت است: یک کارمند احساس می­کند که مورد قدردانی قرار نگرفته و یا با آن رفتار ناعادلانه‌­ای شده است. فرد تصمیم می گیرد کمتر فعالیت انجام دهد و احساس سستی و قطع ارتباط در وی تقویت می شود.

3.کمال گرایی

نیاز به انجام کارها در بالاترین سطح همواره با اضطراب همراه است. وقتی معتقدیم که یک کار باید به خوبی انجام شود، ممکن است کارهایی را که متوجه شویم نمی‌توانیم مطابق با آن استاندارد انجام دهیم، رها کنیم. یا حتی از شروع یک کار به دلیل ترس از انجام آن با کیفیت پایین‌­تر اجتناب می­کنیم. ما فلج می شویم و حتی بیشتر نگران می شویم که فقط حد کمال قابل قبول است.

2.به اضطراب کارکنان خود پاسخ دهید

هنگامی که یک مدیر اذعان کرد که یک کارمند در پریشانی عاطفی و روانی است و چرخه­‌های آن را شناسایی نمود، مدیر بایستی گفت­‌و­گو در مورد رفاه عاطفی را تسهیل کند و به کارمند کمک کند تا منابع مشکلات رایج سلامت روان را تشخیص دهد. اگرچه مدیران درمان یا مشاوره ارائه نمی­‌دهند، اما می توانند یاد بگیرند که مهارت­‌های ارتباط درمانی را به کار گیرند. مهمترین آنها همدلی است که یک اصل مهم در ایجاد روابط است.

همدلی یک ابزار نیرومند برای رهبری کارکنان مضطرب

 

همدلی یک ابزار نیرومند برای رهبری کارکنان مضطرب

 

همدلی به معنای ابراز همدردی نیست، بلکه متعهد بودن به درک کامل تجربه­‌ی یک نفر است. این نیاز به تلاش آگاهانه برای دریافت دیدگاه طرف مقابل دارد. همدلی می­تواند به فردی که در پریشانی است کمک کند که کمتر احساس تنهایی کند و بیشتر درک شود. احمد در آغاز گفت‌وگو با ملیا می‌تواند چیزی شبیه این بگوید: من می‌توانم تصور کنم چقدر دشوار است که کار خود در اینجا را همزمان با مسئولیت‌های مراقبت از مادرتان متعادل کنید. این کار باید فوق العاده استرس‌­زا باشد. در این حالت، احمد ناراحتی ملیا را تصدیق می‌کند، احساسات او را اعتبار می‌بخشد و درک خود را از وضعیت او بیان می‌کند، که همه‌­ی اینها نشان‌دهنده­‌ی همدلی است.

مدیران با حفظ لحن بدون قضاوت، میزان انگ و شرم که اغلب با سلامت روانی ضعیف همراه است را کاهش می‌دهند و فرصتی را برای تغییر روایت و درک ناراحتی روانی در محل کار فراهم می‌سازند. مدیران می­توانند به جای تمرکز بر بهره‌­وری کارمند یا مشکلاتی که با آن کنار می­‌آیند، تاکید کنند که چگونه محل کار می تواند منبع حمایت و تشویق کارکنان هنگام اضطراب آنها باشد. اگر مدیران به اندازه کافی این رویکرد را اتخاذ کنند، ممکن است جرقه‌­ی یک تغییر فرهنگ در سازمان را ایجاد کنند و قطعاً اینگونه رهبری کارکنان مضطرب برای آنها آسوده می­شود.

3.با این 3 گام چارچوب شناختی رفتاری کارکنان مضطرب را بازسازی کنید

هنگامی که مدیران گفتگو با کارکنان در مورد آسایش آنها را آغاز می­کنند، می­توانند تکنیک­‌هایی را معرفی کنند که تغییرات در سلامت روانی کارکنان را تسهیل و تشویق می­کند. یکی از ابزارها چارچوب بندی مجدد شناختی است، که فرآیندی برای جایگزینی افکار غیر­مفید با دیدگاه واقعی‌­تر و متعادل­‌تر از یک موقعیت می­باشد. زمانی که کارمندان (و مدیران) احساس گیر افتادن می­کنند، چارچوب مجدد شناختی می تواند ابزاری عالی باشد.

1.ابتدا افکار غیر مفید را شناسایی کنید

برای مثال، فرض کنید احمد بفهمد که ملیا در برابر ایده‌­­ی گرفتن مرخصی دو هفته ای با حقوق برای مراقبت از مادرش مقاومت می­کند. در طول مکالمات با او متوجه می‌شود که او نگران است که تعطیلات چگونه بر روند کارش تأثیر می‌گذارد. در این مرحله، اولین وظیفه‌­ی احمد این است که به ملیا کمک کند تا افکار ایجاد کننده­‌ی اضطراب را شناسایی کند، مانند: “اگر به مرخصی خانوادگی بروم، هیچ کاری انجام نمی­شود و وقتی برگردم کارهای زیادی برای انجام دادن خواهم داشت!”

2.افکار کارکنان مضطرب را ارزیابی کنید

احمد باید ملیا را تشویق کند تا افکار منفی خود را بررسی کند. این باعث می شود که او به طور خودکار افکار را نپذیرد و به چرخه­‌ی نگرانی منفی کشیده نشود. ملیا ممکن است به عنوان دلیل و مثال بر نگرانی‌هایش در مورد انجام نشدن کار اشاره کند که هیچ پیشنهادی برای کمک دریافت نکرده است، همکارانش مطابق با استانداردهای او کار نمی‌کنند، یا سایر اعضای تیم نیز در مرخصی هستند.

اما احمد می­تواند به او کمک کند تا روی شواهدی که افکار منفی را رد می­کند تمرکز کند؛ حضور هیچ­کس ضروری نیست. موفقیت سازمان تنها به حضور مداوم او بستگی ندارد. همکاران او توانایی انجام کار با کیفیت را نشان داده‌­اند. و او پیش از این به مرخصی رفته است بدون اینکه هیچ ضربه‌­ای به عملکرد کلی او بزند و یا وقفه‌­ای در پروژه­‌هایش ایجاد گردد.

3.یک دیدگاه جایگزین و واقع‌­بینانه‌­تر را پرورش دهید

ملیا با توجه به شواهد احمد، می‌تواند وضعیت خود را به گونه‌ای دیگر برنامه­ریزی کند؛ “ممکن است وقتی از مرخصی پزشکی برمی‌گردم کارهای زیادی برای انجام دادن وجود داشته باشد، اما من نیازمند و مستحق استراحت هستم، و دیگران نیز اگر به آنها نیاز داشتم برای حمایت از من در دسترس هستند.” نگه­داشتن افکار غیر­مفید نگرانی را تداوم می­بخشد. با این حال، با استفاده از چارچوب‌بندی مجدد شناختی رفتاری، می‌توانیم یک دیدگاه جایگزین ایجاد کنیم که بسیار واقع­‌گرایانه‌­تر است و به ما به عنوان یک مدیر کمک می­کند که رهبری کارکنان مضطرب را بهتر پیش ببریم.

وظیفه‌­ی مدیران در رهبری کارکنان مضطرب چیست؟

ما به هیچ وجه از مدیران انتظار نداریم که به طور رسمی با کارکنان رفتار کنند یا خودشان درمان ارائه دهند. هدف این است که آنها گفتگوهای مشترک در مورد سلامت روان در محل کار را تشویق کنند و به کارکنان در مورد درمان شناختی ­رفتاری (CBT) و مزایای آن آموزش دهند. این امر مستلزم یک رابطه مبتنی بر اعتماد است که در آن اصل محرمانه بودن همیشه حفظ شود و هرگونه اطلاعات شخصی به اشتراک گذاشته شده در طول بحث‌­ها کاملاً خصوصی باقی بماند. پروتکل محرمانگی باید به وضوح به کارکنان ابلاغ شود و مدیران باید رسماً به آن متعهد باشند.

مدیران باید از نظر عمق و جزئیات اطلاعات به اشتراک گذاشته شده توسط کارکنان راهنمایی شوند. در واقع، یک مدیر نباید در مورد زندگی کسی در خارج از دفتر کار تحقیق کند، مگر اینکه خود کارمند موضوع را مطرح کند. برخی از افراد ممکن است مایل به افشای جزئیات شخصی باشند، در حالی که برخی دیگر ممکن است ترجیح دهند احساسات خود را به صورت کلی­‌تر مورد بحث قرار دهند.

مدیران همچنین باید درک کاملی از خدمات سلامت روانی که شرکت ارائه می­دهد داشته باشند و همینطور آمادگی اینکه کارکنان را به سمت استفاده از منابع مربوطه راهنمایی کنند را داشته باشند. این می­تواند شامل گرفتن مشاوره از ارائه­‌دهندگان داخلی یا برون­سپاری، برنامه های سلامت روان یا ابزارهای دیگر باشد. کمک‌­های اولیه سلامت روان اغلب تنها اولین گام در سفر سلامت روان کارکنان و رهبری کارکنان مضطرب است و ممکن است مستلزم حمایت بیشتر متخصصان مراقبت­‌های سلامت باشد.

نتیجه‌­گیری

در حالی که خطاب این مقاله مستقیماً به سمت مدیران می باشد، ما تصور می کنیم که رویکرد درمان شناختی ­رفتاری (CBT)، ARC و رهبری کارکنان مضطرب برای پرسنل منابع انسانی و برای کارکنان هر واحد سازمانی که در تلاش برای حمایت از همکاران خود هستند، به همان اندازه مرتبط و مفید خواهد بود. با اتخاذ رویکردی آگاهانه و همدلانه‌­تر به سلامت روان در محیط کار، مدیران، متخصصان منابع انسانی و تک تک کارکنان می توانند با همدیگر یک فرهنگ سازمانی حمایتی، فهیم و آگاه ایجاد کنند.

مراقبت از سلامت روان و رهبری کارکنان مضطرب در محل کار به اندازه مدیریت سلامت جسمانی حیاتی است، به ویژه در محیط امروزی پس از همه گیری کووید 19 که اکثر افراد از نوعی اضطراب یا استرس رنج می­برند. مانند داشتن جعبه کمک های اولیه برای مسائل اورژانسی بدنی و فیزیکی، کمک­های اولیه سلامت روان نیز بایستی با ابزار استاندارد در اختیار هر مدیر جهت رهبری کارکنان مضطرب باشد.

برای مطالعه بیشتر در این زمینه به صفحات توسعه سازمانی و مدیریت کارکنان در وبلاگ اکوبا مراجعه کنید.

منبع مقاله:
https://hbr.org/2023/09/helping-an-employee-in-distress

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 1 میانگین: 5]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات مرتبط