اصول تیم سازی؛ راهنمای جامع برای ایجاد تیمهای موفق
تیم سازی یکی از مهمترین ارکان موفقیت در کسبوکارهای امروزی است. تیمهای مؤثر نهتنها باعث افزایش بهرهوری میشوند، بلکه به ایجاد فرهنگ سازمانی مثبت نیز
بخش مدیریت کارکنان ما به شما استراتژیهای مدیریتی و راهکارهای عملی را ارائه میدهد که به شما کمک میکنند تا با اثربخشی بیشتری کارکنان خود را هدایت و مدیریت کنید. از بهبود ارتباطات داخلی گرفته تا تقویت مشارکت کارکنان و توسعه برنامههای آموزشی، ما به شما میآموزیم چگونه محیط کاری مثبت و پویایی ایجاد کنید که هم انگیزه کارکنان را افزایش دهد و هم بهرهوری آنها را بهبود ببخشد. موضوعاتی نظیر مدیریت عملکرد، رفاه کارکنان و مدیریت تعارض، با نگاهی عمیق و کاربردی در این بخش مورد بررسی قرار میگیرند تا شما بتوانید تیمهای خود را به بهترین شکل ممکن مدیریت کنید
تیم سازی یکی از مهمترین ارکان موفقیت در کسبوکارهای امروزی است. تیمهای مؤثر نهتنها باعث افزایش بهرهوری میشوند، بلکه به ایجاد فرهنگ سازمانی مثبت نیز
در کار با شرکتها، معمولاً از مدیران میشنوم که میگویند به دلیل نداشتن فرد آغاز کننده کافی در تیم خود استرس دارند. اما وقتی فعالیتهای آنها را تجزیه و تحلیل میکنم، متوجه میشوم که همان افراد معمولاً با پرسیدن سؤالات زیاد، پیگیری مکرر یا توصیههای بیش از حد، کارمندان خود را ذره بینی مدیریت میکنند و بله اینها همان مدیران جزئی نگر هستند. در موارد متعدد، از مدیران شنیده ام که به اعضای تیم می گویند: من از شما می خواهم که رهبری کامل این پروژه را به عهده بگیرید، فقط ابتدا مطمئن شوید که همه چیز را با من چک و کنترل میکنید. این پیامها سیگنالهای متناقضی ارسال میکنند و یکدیگر را خنثی می کنند. کارمندان دچار سردرگمی میشوند و از خود میپرسند: آیا قرار است خودم شروع به کار کنم یا بایستی به دنبال مجوز و تأییدیه باشم؟ مدیران جزئی نگر مدام در حال ارتباط با کارکنان هستند و با همین سیگنالهای متناقض شتاب کار را گرفته و کارکنان را دچار تشویش میکنند. در این مقاله به رفتار مدیران جزئی نگر و طریقه ی بهبود این رفتار و شیوه ی مدیریتی خواهیم پرداخت.
تیم سازی یکی از مهمترین ارکان موفقیت در کسبوکارهای امروزی است. تیمهای مؤثر نهتنها باعث افزایش بهرهوری میشوند، بلکه به ایجاد فرهنگ سازمانی مثبت نیز کمک میکنند. تیمهای قوی میتوانند
در کار با شرکتها، معمولاً از مدیران میشنوم که میگویند به دلیل نداشتن فرد آغاز کننده کافی در تیم خود استرس دارند. اما وقتی فعالیتهای آنها را تجزیه و تحلیل میکنم، متوجه میشوم که همان افراد معمولاً با پرسیدن سؤالات زیاد، پیگیری مکرر یا توصیههای بیش از حد، کارمندان خود را ذره بینی مدیریت میکنند و بله اینها همان مدیران جزئی نگر هستند. در موارد متعدد، از مدیران شنیده ام که به اعضای تیم می گویند: من از شما می خواهم که رهبری کامل این پروژه را به عهده بگیرید، فقط ابتدا مطمئن شوید که همه چیز را با من چک و کنترل میکنید. این پیامها سیگنالهای متناقضی ارسال میکنند و یکدیگر را خنثی می کنند. کارمندان دچار سردرگمی میشوند و از خود میپرسند: آیا قرار است خودم شروع به کار کنم یا بایستی به دنبال مجوز و تأییدیه باشم؟ مدیران جزئی نگر مدام در حال ارتباط با کارکنان هستند و با همین سیگنالهای متناقض شتاب کار را گرفته و کارکنان را دچار تشویش میکنند. در این مقاله به رفتار مدیران جزئی نگر و طریقه ی بهبود این رفتار و شیوه ی مدیریتی خواهیم پرداخت.