در گذشته نقش مدیران توسعه پایدار، بر امور ظاهری و اعتبارآفرینی برای شرکت متمرکز بود. امروزه اما بسیاری از آنها با سرمایهگذاران تعامل دارند و در تعیین استراتژی نیز ایفای نقش میکنند. با این حال امروزه، برخی از مدیران توسعه پایدار از تمرکز بر پیغام رسانی فاصله گرفتهاند و در عوض به معنای واقعی کلمه مسائل ESG (محیطزیست، جامعه و دولت) را در استراتژی شرکت دخیل میکنند. این تغییر بنیادین نیازمند همکاری نزدیک با سایر اعضای تیم رهبری ارشد و تعامل فعال با سهامداران میباشد. در ادامه به عواملی که این تحول اساسی در نقش مدیران توسعه پایدار را سرعت میبخشد اشاره و به استناد یک تحقیق این نقش را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
2 عامل مهم در تحول نقش مدیران توسعه پایدار
1. پذیرش توسط مدیران و سهامداران
امروزه سهامداران و مدیران به شکلی روزافزون درک میکنند که نقش مدیران توسعه پایدار برای عملکرد مالی شرکت یک فاکتور مهم و حیاتی است. با این تفاسیر پذیرش این نقش در سازمانها با مشکلات کمتری روبروست و این رویکرد مدیران و سهامداران در تکامل بنیادین این نقش بسیار موثر میباشد.
2. فشار عمومی بر ضرورت وجود این نقش مدیران توسعه پایدار
یک واکنش سیاسی رو به گسترش را در ایالات متحده و سایر کشورهای پیشرفته جهان شاهد هستیم در مورد سرمایهگذارانی که مسائل ESG را در فرایند تصمیمگیری خود دخیل میکنند، که برخی راستگرایان معتقدند این رویکرد سیستم سرمایهداری را تقویت میکند و برخی چپگرایان نیز آن را واکنشی ناکافی به چالشهای جهانی میدانند. این موضوع موجب شده تا تمرکز نقش مدیران توسعه پایدار از روابط عمومی تغییر کرده و به تعامل مستقیمتر با سهامداران و سرمایهگذران کلیدی بپردازند.
بیایید دیدگاهمان در مورد نقش مدیران توسعه پایدار را حرفهایتر کنیم
تا به امروز، در مورد نیاز به حرفهایسازی و رسمیت بخشیدن به نقش مدیران توسعه پایدار گفتوگوهای بنیادین کمی صورت گرفته است. و در عوض، در مورد این نقش توصیههای مبهم زیادی وجود داشته، شامل اینکه مدیران توسعه پایدار باید مسئولیت تمامی تعاملات با سهامداران و حتی مسئولیت نوآوریها و فرهنگ سازمانی را بر عهده بگیرند. به این ترتیب نقش مدیریت توسعه پایدار به همهچیز برای همهکس تبدیل شده، و انتظارات در مورد این نقش، هم ناهمگون و هم اغراقشده است.
نتایج یک تحقیق، نگاه به نقش مدیران توسعه پایدار چگونه است؟
یک تحقیق که در سال 2018 توسط Alison در مورد حرفهایسازی نقش مدیریت توسعه پایدار انجام شد، محدودیتهای مهمی را شامل عدم گسترش متوازن در بخشهای مختلف، فقدان شفافیت این نقش و دسترسی ناکافی به قدرت و منابع را به عنوان مشکلات نقش مدیران توسعه پایدار مشخص و مورد بررسی قرار داد. اما خبر خوب این است که این موانع با پیشرفتهایی که در حال رخ دادن است، همگی در حال بر طرف شدن هستند.
ما اخیرا با 29 مدیر توسعه پایدار از میان مجموعهای متنوع از صنایع و کشورهای مختلف مصاحبه داشتیم و با 31 سرمایهگذار نیز در این خصوص به بحث و گفتگو پرداختیم و متوجه تغییری قابل توجه در اختیارات و تمرکز نقش مدیران توسعه پایدار شدیم.
یکی از وجوه مشهود این تغییر این است که مدیران توسعه پایدار، هم اکنون بیشتر در جلسات با سرمایهگذاران شرکت میکنند و سرمایهگذران نیز از این موضوع استقبال میکنند. بنیادیتر شدن نقش مدیران توسعه پایدار بخصوص در شرکتهایی مشاهده میشود که در واکنش به چالشهای مربوط به بقای خود، در حال انجام تغییرات عمده در کسب و کار هستند. بسیاری از آنها در بخشهای حساس اقتصادی قرار دارند، و برخی تقویت نقش مدیران توسعه پایدار را به عنوان واکنشی به سوءمدیریت تاریخی خود که بدترین تاثیرات را به همراه داشته انجام میدهند.
4 تغییر اساسی در نقش مدیران توسعه پایدار
ما در این مقاله چهار تغییر اساسی در نقش مدیران توسعه پایدار را به بحث میگذاریم.
مدیران توسعه پایدار باید در تعیین جهتدهی سرمایه و استراتژی دخیل باشند؛ بیشتر و واقعگرایانهتر بر تعامل با سهامداران متمرکز باشند؛ با سرمایهگذاران تعامل کاملتری داشته باشد؛ و با منابع و دانش مدیریت پایدار کافی در تمامی سازمان، شامل مسئولین اجرایی و تیم مدیریت ارشد، مورد پشتیبانی قرار گیرند.
1. نقش مدیران توسعه پایدار در تعیین استراتژی و سرمایه گذاری را جدی بگیرید!
نقش مدیران توسعه پایدار در مسئولیت اجتماعی شرکت (CSR) ریشه دارد، و بسیاری از مدیران توسعه پایدار حرفهی خود را در نقشهای متمرکز بر CSR آغاز کردهاند. اساسا هدف از CSR این است که شرکتها را به عنوان شهروندانی مشارکتجو و مسئول به نمایش بگذارد. فعالیتهای معمول، تحت هدایت مدیران توسعه پایدار شامل بازیافت، کاهش ضایعات، مصرف انرژیِ سازگار با طبیعت و برنامههای داوطلبانه کارکنان میباشد. ظاهرا هیچ ارتباطی میان این فعالیتها و استراتژی یک شرکت و جهتدهی سرمایهگذاری در آن شرکت و یا مدل کسبوکار وجود ندارد. بایستی نقش مدیران توسعه پایدار در تعیین استراتژی و جهت دهی سرمایهگذاری را بیش از پیش جدی گرفت.
2. ارتباط مدیران توسعه پایدار و سهامداران را بیشتر کنید
اگر استراتژی را به عنوان هنر انتخاب کارهایی که نباید انجام داد تعریف کنیم، نقش مدیران توسعه پایدار نهایتاً استراتژیک میشود. امروزه مدیران توسعه پایدار به شناسایی و توجه مستقیم به مسائل ESG کمک میکنند که بر عملکرد مالی یک سازمان و دامنهی ریسک آن تاثیری بنیادی دارد. این رویکرد، با استراتژی کلان شرکت نیز همراستاست و به سازمانها کمک میکند که بر چیزی متمرکز باشند که برای خلق ارزش بلندمدت بیشرین اهمیت را دارد. با ارتباط بیشتر مدیران توسعه پایدار با سهامداران شرکت، همه چیز به نفع کسب و کار تمام میشود.
3. رهبرانی واقعگرا را در نقش مدیران توسعه پایدار به کار بگیرید
تغییر تمرکز نقش مدیران توسعه پایدار از مسئولیت اجتماعیِ خوشجلوهی شرکت، به سمت دشوارِ ارزشآفرینی پایدار، مستلزم رهبرانی واقعگراست که ارادهشان بر این معطوف است که واقعیت را همانگونه هست ببینند و اعتراف کنند تمامی ابزارهای ESG خاصیت برد-برد ندارند، بدین صورت که هم برای طبیعت و محیط زیست خوب باشد و هم منافع شرکت را محقق کند. شرکتها نیازمند بحثهای متنوع و دقیقتر درباره سنجش و مسائل مرتبط با منافع سهامداران و نیز موضوعات محیطزیستی، اجتماعی و حاکمیتی هستند.
برای مثال، یک تولیدکننده خودروی الکتریکی که تلاش دارد خودروهای سبز را وارد جادهها کند ممکن است به مادهی کُبالت در آفریقا نیاز داشته باشد. یک شرکت مواد غذایی که غذاهای ارگانیک خود را از مکانهای دوردست تهیه میکند ممکن است نسبت به شرکتی که منابع خود را از مراکز محلی تأمین میکند انتشار کربن بیشتری داشته باشد. نقش مدیران توسعه پایدار در کنترل و هدایت این مباحث و چالشهای مرتبط با آن حائز اهمیت است.
4. منافع شرکت را به رسمیت بشناسید
به رسمیت شناختن منفعت شرکت گامی به سمت حل یک مشکل قدیمی در نقش مدیریت توسعه پایدار شرکتها میباشد. برای مثال پلتفرمهای شبکههای اجتماعی ترجیح میدهند که بیشتر راجع به مرکز دادههای مصرفکننده انرژیهای تجدیدپذیر بحث کنند تا تأثیر محصولاتشان بر سلامت روانی و دموکراسی را مورد بررسی قرار دهند.
بازاندیشی در نقش مدیران توسعه پایدار و 3 توصیهی مهم:
بازاندیشی در نقش مدیران توسعه پایدار در تعامل سهامداران به این معنی نیست که شرکتها باید فشار سهامداران را انکار کرده یا آن را بیاهمیت جلوه دهند، بلکه بالعکس، زمان آن است که توجه شود هیچ شرکتی نمیتواند تمامی تعاملات سهامداران را با یک سطح ثابت مدیریت کند و از طرفی نیز منافع سهامداران همواره نشاندهنده حد سود و زیان شرکت است. به علاوه، شرکتهای پیشرو تمایل دارند که در مواجهه با گروههای سهامداران که برای مدل کسب و کارشان مهمترین عامل هستند مهارتهای خود را ارتقاء بدهند، زیرا در اینجا با بیشترین ناسازگاری و مخالفتها مواجه میشوند.
1. مهارت تعامل را جدی بگیرید
مدیران توسعه پایدار نیازمند مهارت تعامل هستند، اما باید آن را به شیوهای استراتژیک و متمرکز اعمال کنند. آنها نمیتوانند تمامی خواستههای همهی افراد را برآورده کنند و نباید تلاش کنند تا صدای روابط عمومی واحد خود باشند. اولویتبندی افرادی که با آنها تعامل میکنند خروجی بهتری خواهد داشت.
Val Smith، مدیر توسعه پایدار Citi موضوع را به این صورت توضیح میدهد: مدیران توسعه پایدار همواره بر تعامل تمرکز داشتهاند، اما کسانی که با آنها تعامل داریم تغییر کردهاند. اهمیت تعامل مستقیم با مشتریان و نیز بخصوص سرمایهگذاران رو به افزایش است. این موضوع لزوم داشتن یک پیشزمینه عمیقتر در کسبوکار و امور مالی را برای نقش مدیران توسعه پایدار بیش از پیش ضرورت میبخشد.
2. گفتوگوی صحیح
افزایش علاقهی سرمایهگذاران به مدیریت توسعه پایدار اغلب توسط تحلیلگران به عنوان کاهش منافع سهامداران ارزیابی شده یا حتی به نظرشان غیراخلاقی است. اما در حقیقت، این نیروی محرکی است برای تضمین قدرت نفوذ و اثرگذاری که مدیران توسعه پایدار برای تلفیق موثر مسائل مدیریت پایدار با تفکر استراتژیک به آن نیاز دارند. و این موضوع ضرورت شکلگیری یک گفتوگوی صحیح مابین افرادی که نقش مدیران توسعه پایدار را ایفا میکنند و سایر افراد کلیدی سازمان را نمایان میسازد.
3. مشارکت در مدیریت توسعه پایدار
Laura Brooks، مدیر آمریکایی بریتانیایی گروه Sustainability integration and impact، به ما گفت که شرکت دیگر نیاز ندارد سرمایهگذاران اصلی را تحت فشار بگذارد تا در مدیریت توسعه پایدار مشارکت کنند؛ سرمایهگذاران خودشان به این موضوع تمایل نشان میدهند. او میگوید در پنج سال گذشته، توجه سرمایهگذاران به نقش مدیران توسعه پایدار رشدی بیسابقه داشته و آنها هماکنون به یک دستهی کامل از موضوعات مشخص علاقه دارند و تمایل دارند که با متخصصین این حوزه در مورد جزئیات صحبت کنند. این مشارکت نقش مدیران توسعه پایدار را پررنگ تر کرده و موجب سهولت آنها در اجرای برنامههایشان میگردد.
پای مدیران توسعه پایدار را به هیئت مدیره باز کنید
افزایش جایگاه و توجه به نقش مدیران توسعه پایدار، درست به اندازه تلاشهای کلی توسعه پایدار در شرکت، حیاتی است. اگرچه هیئت مدیره به تدریج مهارتهای مدیریت توسعه پایدار خود را گسترش میدهند اما همچنان جای بهبود وجود دارد. ارائه یکباره هیئت مدیرهها، مهارتآموزی کلی ESG یا قرار دادن یک متخصص ESG مجزا در ترکیب هیئت مدیره کافی نیست.
ترکیب هیئت مدیره و اثر آن بر مدیریت توسعه پایدار متغیر خواهد بود، بسیاری موجب خواهند شد شرکتها یک کمیته ESG شکل بدهند یا یک هیئت خارجی مشاور امور سهامداران ایجاد کنند، اما تمامی اعضای هیئت مدیره باید متوجه باشند که ارتباط میان توسعه پایدار و ارزشآفرینی، آن را در تصمیمات استراتژیک و برنامههای سرمایهگذاری دخیل میکند. مدیران توسعه پایدار میتوانند در آموزش تیم نقش اساسی داشته باشند، و آنها باید فعالانه در مباحث مربوطه مشارکت کنند.
پیشنهادی به مدیران؛ برای اهداف توسعه پایدار، پاداش مناسب در نظر بگیرید
اگرچه برخی از شرکتها دستیابی به اهداف ESG را با پاداش همراه میکنند، اما در اغلب موارد اهداف از ارزشآفرینی مجزا شده عموماً پاداش بیشتر برای امور اجرایی در نظر گرفته میشود و اهداف کلان نقش مدیران توسعه پایدار به درستی اندازه گیری نمیشود. یک نمونه برجسته از اینکه چگونه این امر مدیریت توسعه پایدار استراتژیک را با مشکل مواجه میسازد، این است که امور اجرایی شرکت Marathon oil برای دستیابی به اهدف اقلیمی پاداشی دریافت کردند و در همان سال شرکت به دلیل آلایندگی عمده نفتی جریمه شد.
به منظور تعیین صحیح پاداش، نیاز است که مدیران توسعه پایدار با مدیرعامل و مدیر امور مالی کار کنند تا تعیین کنند کدام مسائل توسعه پایدار برای ارزش آفرینی شرکت حیاتی هستند. اینگونه و با تعیین صحیح پاداش برای نقش مدیران توسعه پایدار، مانند سایر واحدها، امور به نحو منطقی مدیریت میگردد.
جمع بندی و توصیهی نهایی به افراد در خصوص نقش مدیران توسعه پایدار
امروزه، مدیران توسعه پایدار باید درک عمیقی از فرایند ارزشآفرینی شرکت داشته باشند، به شکلی فعال در تحولات کسبوکار مشارکت کنند و اطمینان حاصل کنند که منابع در سازمان به شکل موثری توزیع میشود. همکاری با سایر مدیران ارشد، نظیر مدیر امور مالی، مشاور کل، و مدیران منابع انسانی، ریسک و سایرین کلیدی است. مدیران توسعه پایدار، با مشارکت کامل در جلسات با سرمایهگذاران، به تضمین این موضوع کمک میکنند که بازار به دقت فعالیتهای توسعه پایدار شرکت را ارج بنهد. این پیشرفتها راه را برای تحول سازمانی معنیدار هموار نموده و کسب و کار را برای پذیرش مسئولیت بیشتر قدرتمند میسازد.
پیشنهاد میگردد که نقش مدیران توسعه پایدار را به 3 شیوه تغییر دهید: آنها را در تعیین جهتدهی سرمایهگذاری و استراتژی مشارکت بدهید، تعاملاتشان با سهامداران را بهینه کنید و به حداکثر برسانید، و آنها را با منابع و دانش کافی پشتیبانی و حمایت کنید.
برای مطالعه بیشتر در مورد مباحث و مسائل مدیریتی، به صفحه توسعه سازمانی در بلاگ اکوبا مراجعه کنید.
منبع مقاله:
https://hbr.org/2023/07/the-evolving-role-of-chief-sustainability-officers