آژانس توسعه کسب و کار اکوبا

ساختار سازمانی چیست؟

زمان مطالعه این مقاله: 19 دقیقه

ساختار سازمانی

فهرست مطالب

ساختار سازمانی به عنوان یکی از ارکان اساسی در دنیای پیچیده مدیریت و سازمان‌دهی، به معنای نحوه‌ ترتیب و سازماندهی افراد، تیم‌ها و وظایف در یک سازمان است. این ساختار نه تنها به تعیین سلسله مراتب، مسئولیت‌ها و روابط بین اعضای سازمان کمک می‌کند، بلکه می‌تواند به عنوان یک نقشه راه عمل کند که نشان می‌دهد چگونه یک شرکت به اهداف خود دست می‌یابد و نقش‌های مختلف چگونه به یکدیگر متصل می‌شوند. به بیان ساده‌تر، ساختار سازمانی مانند یک چارچوب است که به کارمندان کمک می‌کند تا درک کنند که چه وظایفی بر عهده دارند، به چه کسی گزارش دهند و چگونه با دیگران تعامل کنند. در این مقاله از وبلاگ توسعه کسب و کار اکوبا می‌خواهیم به بررسی دقیقی مفهوم ساختار سازمانی، اهمیت آن، عوامل تاثیر گذار بر ساختار هر سازمان، فرایند طراحی ساختار سازمانی، انواع ساختار سازمانی و دیگر موارد مهم در این باره بپردازیم. با ما همراه باشید.

ساختار سازمانی

اهمیت ساختار سازمانی

در دنیای کسب‌وکار، هر شرکتی، از کوچک‌ترین استارتاپ‌ها تا بزرگ‌ترین شرکت‌های چندملیتی، به نوعی ساختار سازمانی نیاز دارد. ممکن است این ساختار به طور طبیعی و بدون برنامه‌ریزی خاصی شکل بگیرد، اما با افزایش تعداد کارکنان و پیچیدگی‌های سازمان، اهمیت طراحی و بهینه‌سازی ساختار سازمانی به شدت افزایش می‌یابد. یک ساختار سازمانی مناسب می‌تواند به بهبود کارایی، تسهیل ارتباطات و افزایش رضایت شغلی کارکنان کمک کند. به همین دلیل، در ادامه این نوشته به بررسی عمیق‌تری از مفهوم ساختار سازمانی، انواع آن و عوامل تأثیرگذار بر طراحی آن خواهیم پرداخت.

تعریف ساختار سازمانی

ساختار سازمانی به کارمندان این امکان را می‌دهد که وظایف و مسئولیت‌های خود را بشناسند و به وضوح بفهمند که به چه کسی باید گزارش دهند و چگونه با سایر اعضای سازمان تعامل داشته باشند. این ساختار می‌تواند به صورت متمرکز یا غیرمتمرکز، سلسله‌مراتبی یا دایره‌ای، افقی یا عمودی باشد. نوع ساختار سازمانی می‌تواند تأثیر قابل توجهی بر عملکرد و فرهنگ سازمان داشته باشد و به همین دلیل درک دقیق آن ضروری است.

تعریف ساختار سازمانی

ساختار سازمانی متمرکز در برابر غیرمتمرکز

در مدل متمرکز، تصمیم‌گیری‌ها در سطوح بالاتر انجام می‌شود و زنجیره دستورات به وضوح مشخص است. در این نوع ساختار، مدیران ارشد مسئول تصمیم‌گیری‌های کلیدی هستند و کارکنان در سطوح پایین‌تر معمولاً به دنبال دستورالعمل‌ها و راهنمایی‌های مدیران خود هستند. این نوع ساختار سازمانی می‌تواند باعث ایجاد انسجام و هماهنگی در تصمیم‌گیری‌ها شود، اما ممکن است به کاهش خلاقیت و نوآوری در سطوح پایین‌تر منجر گردد، چرا که کارکنان ممکن است احساس کنند که نمی‌توانند در فرآیندهای تصمیم‌گیری مشارکت داشته باشند.

در مقابل، در ساختار غیرمتمرکز، تیم‌ها و واحدها اختیارات بیشتری در تصمیم‌گیری دارند و ممکن است به صورت مستقل عمل کنند. این نوع ساختار، انعطاف‌پذیری بیشتری را برای پاسخ به نیازهای بازار و مشتریان فراهم می‌کند و به کارکنان این امکان را می‌دهد که در فرآیندهای تصمیم‌گیری مشارکت بیشتری داشته باشند. با این حال، این نوع ساختار ممکن است باعث سردرگمی و عدم انسجام در برخی مواقع شود، زیرا عدم وجود یک زنجیره دستورات واضح می‌تواند به چالش‌هایی منجر گردد.

ساختار سلسله ‌مراتبی در مقابل دایره‌ای

ساختار سلسله‌مراتبی به شکل هرمی است که در آن یک مقام بالاتر، چندین زیرمجموعه دارد. این نوع ساختار به وضوح سطوح اختیارات و مسئولیت‌ها را تعیین می‌کند و مسیرهای شغلی را مشخص می‌سازد. در این مدل، هر کارمند یک سرپرست دارد و مسیر پیشرفت شغلی به وضوح تعریف شده است. در حالی که این نوع ساختار سازمانی می‌تواند به شفافیت و نظم کمک کند، ممکن است باعث ایجاد بروکراسی و کندی در فرآیندهای تصمیم‌گیری شود، به ویژه زمانی که نیاز به واکنش سریع به تغییرات محیطی وجود دارد.

در مقابل، ساختار دایره‌ای، اطلاعات را به صورت حلقه‌ای بین اعضا منتقل می‌کند و رهبر در مرکز قرار دارد. این نوع ساختار به تشویق ارتباطات باز و همکاری بین کارکنان در سطوح مختلف کمک می‌کند. این مدل می‌تواند به افزایش خلاقیت و نوآوری کمک کند، اما ممکن است برای کارمندان جدید گیج‌کننده باشد، زیرا ترتیب نظارت مشخصی ندارد و ممکن است در برخی مواقع منجر به عدم وضوح در مسئولیت‌ها شود.

ساختار سلسله ‌مراتبی در مقابل دایره‌ای

ساختار عمودی در برابر افقی

ساختار عمودی دارای زنجیره دستورات مشخصی است که در آن هر سطح پایین‌تر، مسئولیت و اختیارات کمتری دارد. در این نوع ساختار، معمولاً یک گروه کوچکی از مدیران در بالای هرم قرار دارند و هر سطح پایین‌تر، نقش‌های خاصی را ایفا می‌کند. در این مدل، گزارش‌دهی به صورت خطی و واضح است، اما ممکن است منجر به کندی در فرآیندهای تصمیم‌گیری و عدم انعطاف‌پذیری شود.

از سوی دیگر، در ساختار افقی، ممکن است فرد به چندین نفر گزارش دهد و مسئولیت‌ها به صورت مشترک تقسیم شوند. این نوع ساختار می‌تواند به تسهیل ارتباطات و افزایش همکاری بین کارکنان کمک کند، چرا که تصمیم‌گیری‌ها به صورت گروهی انجام می‌شود و کارکنان احساس مشارکت بیشتری در فرآیندها دارند. اما این نوع ساختار نیز چالش‌هایی را به همراه دارد، از جمله احتمال سردرگمی در مورد مسئولیت‌ها و وظایف.

ساختار عمودی در برابر افقی

عوامل تأثیرگذار بر ساختار سازمانی

۱.  چشم‌انداز بلندمدت

چشم‌انداز و اهداف بلندمدت یک سازمان نقش مهمی در طراحی ساختار سازمانی ایفا می‌کند. ساختار سازمانی باید به گونه‌ای طراحی شود که به تحقق این چشم‌انداز کمک کند. به عنوان مثال، اگر یک شرکت به دنبال گسترش به بازارهای جدید باشد، ممکن است نیاز به یک ساختار غیرمتمرکز و انعطاف‌پذیر داشته باشد تا بتواند به سرعت به تغییرات بازار پاسخ دهد و از فرصت‌های جدید بهره‌برداری کند.

۲.  وعده به مشتریان

تعهدات و وعده‌هایی که به مشتریان داده می‌شود، باید در طراحی ساختار سازمانی مدنظر قرار گیرد. نحوه‌ی سازماندهی باید به گونه‌ای باشد که به تحقق این وعده‌ها کمک کند. به عنوان مثال، اگر یک شرکت وعده ارائه خدمات سریع و با کیفیت را به مشتریان خود داده باشد، باید ساختار سازمانی خود را به گونه‌ای طراحی کند که امکان پاسخگویی سریع به نیازهای مشتریان را فراهم کند و از این طریق رضایت آن‌ها را جلب نماید.

۳. فرهنگ سازمانی

فرهنگ سازمانی و نوع مدیریتی که در سازمان حاکم است، نیز بر ساختار سازمانی تأثیر می‌گذارد. برای موفقیت در بازار، سازمان باید به گونه‌ای طراحی شود که با فرهنگ و ارزش‌های خود همخوانی داشته باشد. به عنوان مثال، اگر یک سازمان به نوآوری و خلاقیت اهمیت می‌دهد، ممکن است نیاز به یک ساختار غیرمتمرکز داشته باشد که به کارکنان این امکان را بدهد که ایده‌های جدید خود را به‌راحتی مطرح کنند و در فرآیندهای تصمیم‌گیری مشارکت داشته باشند.

فرهنگ سازمانی

فرآیند طراحی ساختار سازمانی

۱.  برنامه‌ریزی برای آینده

برای طراحی یک ساختار سازمانی مؤثر، ابتدا باید به آینده نگاه کرد و از خود بپرسید که کسب‌وکار شما به کجا می‌رود و چه اقداماتی باید انجام شود. این برنامه‌ریزی باید شامل اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت باشد و به وضوح مشخص کند که چگونه ساختار سازمانی می‌تواند به تحقق این اهداف کمک کند. این فرآیند نیاز به تجزیه و تحلیل دقیق از روندهای بازار و نیازهای مشتریان دارد.

۲.  بررسی گذشته

تحلیل عملکرد گذشته سازمان و شناسایی نقاط قوت و ضعف آن، به طراحی ساختار سازمانی کمک می‌کند. این بررسی می‌تواند شامل ارزیابی فرآیندهای موجود، شناسایی چالش‌ها و مشکلات، و تحلیل نحوه‌ی کارکرد تیم‌ها باشد. با توجه به این اطلاعات، می‌توان ساختار سازمانی را به گونه‌ای طراحی کرد که به بهبود عملکرد و کارایی کمک کند و از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری نماید.

۳. طراحی ساختار سازمانی

در این مرحله، باید بدون استفاده از نام‌ها، چارت سازمانی را طراحی کنید و بر روند کار و دستیابی به اهداف تمرکز کنید. این طراحی باید شامل تعیین نقش‌ها و مسئولیت‌ها، شناسایی تیم‌ها و واحدها، و تعیین روابط بین آن‌ها باشد. همچنین، باید به این نکته توجه کرد که ساختار سازمانی باید انعطاف‌پذیر باشد تا بتواند به تغییرات آینده پاسخ دهد و به سرعت به نیازهای بازار واکنش نشان دهد.

۴.  اضافه کردن افراد

پس از طراحی ساختار، نام افراد را به آن اضافه کنید و بررسی کنید که آیا هر کارمند برای نقش خود مناسب است یا خیر. این مرحله شامل ارزیابی مهارت‌ها و توانمندی‌های کارکنان و تطبیق آن‌ها با نیازهای ساختار جدید است. این فرایند ممکن است به شناسایی نیازهای آموزشی و توسعه نیز منجر شود، به طوری که کارکنان بتوانند به بهترین شکل ممکن در نقش‌های خود عمل کنند.

۵. تعادل بین اقتدار و مسئولیت

کارمندان باید به میزان متناسبی اقتدار و مسئولیت داشته باشند تا احساس ناتوانی نکنند. این تعادل می‌تواند به افزایش انگیزه و رضایت شغلی کارکنان کمک کند و باعث شود که آن‌ها احساس کنند که در فرآیندهای تصمیم‌گیری مشارکت دارند. ایجاد این تعادل نیازمند توجه به نیازهای کارکنان و فرهنگ سازمانی است.

۶.  اضافه کردن داده‌ها و معیارها

معیارهای کلیدی را به نمودار سازمانی اضافه کنید تا اطلاعات کاملی از هر نقش به دست آورید. این معیارها می‌تواند شامل ارزیابی‌های عملکرد، شناسایی نقاط قوت و ضعف، و تحلیل نیازهای آموزشی باشد. این اطلاعات به مدیران کمک می‌کند تا تصمیمات بهتری در مورد استخدام، آموزش و توسعه کارکنان بگیرند و به بهبود عملکرد کلی سازمان کمک کند.

۷.  مدیریت عملکرد

مدیریت عملکرد باید به صورت مداوم انجام شود تا از مشکلات احتمالی جلوگیری شود. این مدیریت شامل ارزیابی دوره‌ای عملکرد کارکنان، شناسایی نیازهای آموزشی و توسعه، و ارائه بازخورد به کارکنان است. این فرآیند می‌تواند به بهبود عملکرد کلی سازمان کمک کند و باعث افزایش انگیزه و رضایت شغلی کارکنان شود.

۸. مرور سالانه ساختار سازمانی

ساختار سازمانی باید به صورت سالانه مرور شود تا اطمینان حاصل شود که هنوز هم با نیازهای سازمان همخوانی دارد. این مرور شامل ارزیابی عملکرد ساختار، شناسایی نقاط قوت و ضعف، و انجام تغییرات لازم برای بهبود عملکرد است. این فرآیند می‌تواند به سازمان کمک کند تا به تغییرات بازار و نیازهای مشتریان پاسخ دهد و از این طریق به موفقیت‌های جدیدی دست یابد.

مرور سالانه ساختار سازمانی

انواع ساختار سازمانی

۱. ساختار سلسله مراتبی: این نوع ساختار به وضوح سطوح اختیارات و مسئولیت‌ها را تعیین می‌کند و مسیرهای شغلی را مشخص می‌سازد. در این مدل، هر کارمند یک سرپرست دارد و تصمیم‌گیری‌ها به صورت خطی انجام می‌شود. این نوع ساختار می‌تواند به شفافیت و نظم کمک کند، اما ممکن است باعث ایجاد بروکراسی و کندی در فرآیندهای تصمیم‌گیری شود.

۲. ساختار عملکردی: در این ساختار، کارکنان بر اساس مهارت‌های خود سازمان‌دهی می‌شوند و هر بخش به‌طور مستقل عمل می‌کند. این نوع ساختار می‌تواند به تخصص‌گرایی و بهبود کارایی کمک کند، اما ممکن است باعث ایجاد حالت سیلویی و موانع ارتباطی بین دپارتمان‌ها شود.

۳. ساختار افقی: این ساختار به کارمندان مسئولیت بیشتری می‌دهد و ارتباطات را تسهیل می‌کند. در این مدل، معمولاً تعداد سطوح مدیریتی کمتر است و کارکنان بیشتر در فرآیندهای تصمیم‌گیری مشارکت دارند. این نوع ساختار می‌تواند به افزایش خلاقیت و نوآوری کمک کند، اما ممکن است باعث سردرگمی در مورد مسئولیت‌ها شود.

۴. ساختار بخشی: این ساختار به بخش‌های مختلف اجازه می‌دهد که به‌طور مستقل عمل کنند و تصمیم‌گیری کنند. این نوع ساختار می‌تواند به انعطاف‌پذیری و پاسخگویی سریع به نیازهای مشتریان کمک کند، اما ممکن است باعث ایجاد منابع تکراری و رقابت‌های داخلی شود.

۵.  ساختار ماتریسی: در این ساختار، تیم‌های چندمنظوره برای پروژه‌های خاص تشکیل می‌شوند و نقش‌های مختلف در یک نمودار سازمانی نشان داده می‌شود. این نوع ساختار می‌تواند به افزایش همکاری و ارتباطات بین تیم‌ها کمک کند، اما ممکن است باعث ایجاد تضاد و کشمکش بین مدیران بخش‌ها و مدیران پروژه‌ها شود.

۶.  ساختار مبتنی بر تیم: این ساختار بر همکاری و حل مشکلات تمرکز دارد و سعی در کاهش سلسله‌مراتب دارد. در این نوع ساختار، تیم‌ها به‌طور مستقل عمل می‌کنند و تصمیم‌گیری‌ها به صورت گروهی انجام می‌شود. این مدل می‌تواند به افزایش خلاقیت و نوآوری کمک کند، اما ممکن است باعث سردرگمی در مورد مسئولیت‌ها شود.

۷.  ساختار شبکه‌ای: این نوع ساختار بر ارتباطات و روابط باز تمرکز دارد و می‌تواند به راحتی پیچیده شود. در این مدل، سازمان‌ها با تعداد زیادی از فروشندگان، پیمانکاران و فریلنسرها همکاری می‌کنند و به این ترتیب، انعطاف‌پذیری و چابکی بیشتری را به دست می‌آورند. اما ممکن است این پیچیدگی‌ها باعث ایجاد چالش‌های جدیدی در مدیریت و هماهنگی شود.

۸.  ساختار فرآیندی: این ساختار سازمانی حول فرآیندهای مختلف طراحی می‌شود و به تعاملات بین فعالیت‌های مختلف توجه می‌کند. این نوع ساختار می‌تواند به افزایش کارایی و سرعت در انجام کارها کمک کند، اما ممکن است منجر به مشکلات برقراری ارتباط و محول کردن کار به تیم‌ها یا کارکنان دیگر شود.

۹.  ساختار دایره‌ای: این ساختار به تشویق ارتباطات باز و همکاری بین کارکنان در سطوح مختلف کمک می‌کند. در این مدل، کارکنان سطح بالاتر و مدیران در مرکز سازمان قرار می‌گیرند و پست‌های پایین‌تر به ترتیب مانند دایره‌های متمرکز در اطراف آن قرار می‌گیرند. این نوع ساختار می‌تواند به ایجاد همکاری و ارتباطات نزدیک‌تر کمک کند، اما ممکن است برای کارمندان جدید گیج‌کننده باشد.

روند تصمیم‌گیری در ساختار سازمانی

هنگامی که به تصمیم‌گیری درباره‌ی ساختار سازمان می‌پردازید، شما و تیم رهبری ارشد باید مسئولیت نهایی را بر عهده بگیرید. با این حال، ضروری است که نظرات و ایده‌های تمامی سطوح سازمان را در این فرآیند لحاظ کنید. با دعوت از همه‌ی کارمندان برای ارائه‌ی پیشنهادات، می‌توانید ایده‌های جدیدی را که از تجربیات روزمره آن‌ها ناشی می‌شود، تشویق کنید. این افراد به دلیل درگیری مستقیم با فعالیت‌های روزانه، بینش عمیقی از دینامیک‌های تیمی و روابط موجود دارند. بنابراین، نظرات آن‌ها در خصوص نقاط قوت و زمینه‌های قابل بهبود سازمان باید جدی گرفته شود. در نهایت، باید چشم‌انداز استراتژیک خود را برای آینده ترسیم کنید.

تیم رهبری ارشد به خاطر دیدگاه گسترده‌تری که از کل سازمان دارد، می‌تواند به این روند کمک کند. اطلاعاتی که شما و تیمتان در اختیار دارید، ممکن است برای کارکنان سطح پایین‌تر ناشناخته باشد. این اطلاعات شامل مواردی همچون:

–  تغییرات بازار که به زودی رخ خواهد داد

–  تغییر در استراتژی‌ها یا اولویت‌ها

–  مسائل مالی

–  قراردادها و پروژه‌های آتی

– ادغام با شرکت‌های دیگر یا تحت مالکیت قرار گرفتن آن‌ها

علاوه‌براین، تمامی تیم‌ها به طور مستقیم و غیرمستقیم بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و کارکنان در سطوح پایین ممکن است درک کافی از این روابط نداشته باشند و نتوانند تأثیر تغییرات خاص بر روند کار را به خوبی تشخیص دهند.

تأثیر اندازه کسب‌وکار بر ساختار سازمانی

شاید برای شما جالب باشد که فرآیند طراحی ساختار سازمانی، مستقل از تعداد کارمندان، یکسان است و هیچ فرمول مشخصی برای ساختار ایدئال یا تعداد لایه‌های لازم برای هر کسب‌وکار وجود ندارد. در واقع، ساختار سازمانی بهینه به عواملی بستگی دارد که به شما کمک می‌کنند تا انتظارات مشتریانتان را به بهترین نحو برآورده کنید.

شرکت‌های کوچک و استارتاپ‌ها

در شرکت‌های کوچک‌تر و به ویژه استارتاپ‌ها، اشتیاق و تمایل کارکنان به ایفای نقش، از مهارت‌های آن‌ها مهم‌تر است. در این نوع سازمان‌ها، بیشتر بر روی انجام تمامی کارهایی که باید صورت گیرد تمرکز می‌شود تا تقسیم وظایف بر اساس شرح دقیق شغلی. این مرحله از کسب‌وکار برای بقا حیاتی است و افراد در انواع نقش‌ها قرار می‌گیرند. در این شرایط، باید تحمل کارکنان را برای ابهام و استرس بسنجید و از آن‌ها بپرسید که آیا احساس می‌کنند وظایف فراتر از مهارت‌هایشان برایشان استرس‌زا است یا خیر.

ساختار سازمانی شرکت‌های بزرگ‌تر

در شرکت‌های بزرگ‌تر، مهارت کارکنان نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند. در اینجا، افراد وظایف تخصصی‌تری را انجام می‌دهند تا کیفیت کار حفظ شود و مدیران نیز فرصت بیشتری برای تمرکز بر پیشبرد کسب‌وکار دارند. در این نوع سازمان‌ها، کارکنان باید کارهای فردی خود را به سرعت و به راحتی انجام دهند. نقش‌ها به وضوح تعریف شده‌اند، تیم‌ها شکل گرفته‌اند و فرآیند گزارش‌دهی به طور سازمان‌یافته انجام می‌شود.

ساختار سازمانی شرکت‌های بزرگ‌تر

طراحی یک ساختار سازمانی موثر با مشاوره کسب و کار اکوبا

داشتن یک ساختار سازمانی مناسب و بهینه، عامل کلیدی موفقیت در هر کسب‌وکاری است. طراحی ساختار سازمانی باید با توجه به نیازهای اهداف شغلی و مشتریان انجام شود و به طور دوره‌ای مرور و به‌روزرسانی گردد. برای رسیدن به بهترین نتیجه، رهبران باید عوامل مختلفی از جمله اهداف تجاری، صنعت و فرهنگ سازمان را در نظر بگیرند. ساختار سازمان باید به گونه‌ای طراحی شود که با نیازهای سازمان و فرهنگ آن همخوانی داشته باشد و به تحقق اهداف کمک کند. با توجه به تغییرات سریع در دنیای کسب‌وکار، اهمیت بازنگری و به‌روزرسانی ساختار سازمانی روز به روز بیشتر می‌شود. در این راستا، سازمان‌ها باید با توجه به نیازهای خود و شرایط بازار، ساختارهای سازمانی خود را به گونه‌ای طراحی کنند که همواره در مسیر رشد و پیشرفت قرار داشته باشند. تیم راه اندازی و توسعه کسب و کار اکوبا می‌تواند شما را در طراحی هرچه بهتر ساختارسازمانی یاری کند. همین حالا برای مشاوره با متخصصین اکوبا تماس بگیرید.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سفارش مشاوره کسب و کار

همراه عزیز اکوبا
لطفا برای سفارش این سرویس، اطلاعات خود را در فرم روبرو وارد کنید.
کارشناسان ما در اولین فرصت با شما تماس خواهند گرفت.